1

بافت قدیم استرآباد (گرگان)

استارآباد یکی از محدود شهرهایی است که یادگاران گذشته در غالب معماری، اشیای تاریخی و محوطه های فرهنگی در آن برجای مانده است.در این مقال نگارندگان به معرفی اجمالی بافت تاریخی این شهر می پردازند.

بافت قدیم استرآباد

مدخل :

استارآباد یکی از محدود شهرهایی است که یادگاران گذشته در غالب معماری، اشیای تاریخی و محوطه های فرهنگی در آن برجای مانده است.در این مقال نگارندگان به معرفی اجمالی بافت تاریخی این شهر می پردازند.

 

موقعیت جغرافیایی :

شهر استارآباد یا گرگان امروزی مرکز استان گلستان از جنوب به دامنه عای سرسبزسلسله جبال البرز شرقی و استان سمنان و از شمال به شهرستان آق قلا و ترکمن صحرا و از غرب به شهرستان علی آباد کتول محدود می شود. این شهر از لحاظ شرایط اقلیمی و زیست محیطی تحت تاثیر جریانات خزری و دارای اب و هوای معتدل مرطوب و خشک و بر روی کمربند شمالی زلزله ایران قرار دارد که این عوامل در سبک معماری منطقه و بکارگیری مصالح بوم آورد همانند سایر شهرهای واقع در کناره های جنوبی دریای مازندران، به همراه آداب و رسوم و اعتقادات مذهبی مردم کشاورزی و دامداری و دکان داری و بازارفروش محصولات کشاورزی، دامپروری، صنعتی بوده و همچنین مرکز ثقل فعالیت های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی استان محسوب می شود.(خرابه های شهر گرگان قدیم در 3 کیلومتری ضلع غربی شهر گنبد کاووس فعلی واقع شده که به جرجان نیز معروف است که بر اثر حمله مغول و زلزله ویرانگر در سده 6 هجری قمری رو به ویرانی نهاد و عمده ساکنین شهر به استارآباد مهاجرت نمودند و در آبادانی و رونق آن کوشیدند تا اینکه در دوره پهلوی اول استارآباد به گرگان تغییر نام داد).

 

پیشینه تاریخی :

ایالت گرگان قدیم و استان گلستان فعلی که در ساحل جنوب شرقی دریای مازندران واقع شده یکی از مراکز مهم تمدنی سرزمین ایران است که آثار فراوان از هزاره های قبل میلاد و استقرارهای اولیه غار نشینی تا روستا نشینی و شهر نشینی را از دوران پارینه سنگی تا نوسنگی و عصر مفرغ و عصر آهن را در خود جای داده که در نوع خود کم نظیر و بی نظیر است.

ایالت گرگان در دوران تاریخی و در زمان هخامنشی نیز یکی از ایالات دولت مقتدر هخامنشی بوده و با استناد به کتیبه های این دوره جزو ایالت یا ساتراپی پارثوا (parthava) بوده و ورکانه نامیده می شد. آرین(arrian) مورخ یونانی زمان اسکندر می نویسد، وقتی اسکندر به سوی باختر حرکت می کرد قصد«زدر کرته» یا محل شهر امروزی گرگان نموده است.

بعد از مرگ اسکندر هیرکانیا همچنان به صورت یک ایالت مستقل باقی ماند و فرماندار آن (tlepolemus) بود لیکن قیام ها و شورش ها علیه سلوکی ها ادامه یافت و در سال 235 قبل از میلاد از زیر سلطه آنها خارج شد و طبق پیمان صلحی که بین سلوکوس دوم و شاه پارتی بسته شد، سلوکوس او را حاکم ایالت پارت و هیرکانی منصوب کرد. بعد از مرگ ارشک، اردوران اول به حکومت رسید و در قیامی علیه سلوکی ها از آنتیخوس سوم شکست خورد و پیمان صلحی بین آنها بسته شد. برخلاف دوران هخامنشی هیرکانیه از صورت یک فرماندار مستقل خارج و ضمیمه ساتراپی پارت گشت.

"سیاقی نظام در فتوحات همایون" از ساختمان شهر استرآباد در زمان خسرو انوشیروان ساسانی یاد می کند، بدین صورت که بعد که بعد از اتمام دیوار خسرو(یوار گرگان) با هزینه روزانه هفت خروار زر ناب که توسط یکی از بزرگان سرزمین پارس به نام اصطخریون به عنوان قرض به خسرو انوشیروان پرداخت شده بود، در قبال این لطف اصطخریون که به گرگان نزد شاه ایران آمده بود و در طی مسیر گذرش بر آن زمین که حالا استرآباد نامیده می شود، افتاده و محل قابل عمارت سد تمام شده و همچنان مبلغی باقی است و چنین محلی که قابل عمارت است یافته ام، اگر اشارت فرمایید شهری بنا کنم. نوشیروان قبول فرمود او را به معموری استارآباد مامور ساخت و اصطخریون به عمارت مشغول شده بعد از اتمام آن به اصطخرآباد موسوم ساخت و به مرور به استارآباد مشهور گشت. با اصیل و صحیح دانستن این روایت شهر یا شهرک استارآباد به همین نام در دوران ساسانی وجود داشته و جزو شهرهای ایالت گرگان در دوره ساسانی بوده است.

در دوران اسلامی،"مقدسی" می نویسد، استارآباد شهری است که بیشتر مردمان آن ابریشم باف و در این کار ماهرند. دژ آن ویران و خندقش پر شده و جامع آن در بازار است. هوایش معتدل و محصولاتش را غلات و انگور و ابریشم می داند. در هر حال استارآباد بعد از حمله مغول جای گرگان را گرفته و مهمترین شهر منطقه گشت. آثاری از قرون 9 و 10 هجری قمری در این شهر وجود دارند و در این دوران شهر صحنه برخورد آخرین سلاطین ایلخانی، تیموری و حکام ترک محلی است و در همین دوران است که اولین گام های قدرت گیری خانواده قاجار برداشته می شود. آثار ساختمانی بسیاری از دوران صفوی، نادرشاه و حکومت قاجار که استارآباد به عنوان پایتخت خانوادگی آنها بود در این شهر ساخته شد که بعضا نیز باقی هستند. آقامحمدخان در این شهر به دنیا آمد. مساجد و مقادیر بسیار در آن وجود دارد و سادات زیادی در آن زندگی می کردند و به نام دارالمومنین معروف بوده که در روی سکه های بعد از صفوی ضرب این شهر مشاهده می شود. شهر دارای حصاری محکم بوده و جنگل تا پشت دیوارهای شهر می آمده است.خانه ها بهم فشرده و کوچه ها به هم ارتباط دارند.مصالح خانه خشت و آجر و چوب و سقف آن سفال پوش است. خانه ها بسیار مستحکم و درختان بسیاری درمنازل وجود دارند.  محیط شهر5/3 میل بوده و حصاری از گل دارد که دارای برج های زیادی است و خندقی عمیق آن را محصور نموده لیکن بارو فروریخته است. جالب است که باروی کهنه شهر، قلعه خندان را تیز دربر می گرفته است.اغلب خانه ها دارای بادگیری برج مانند است، کوچه ها سنگ فرش و فاضلاب در میان کوچه ها جاری است. دیوار باروی شهر را نادر شاه خراب کرد و آقامحمدخان بعداً آن را بازسازی نمود. از آثار ساختمانی بر فراز قلعه خندان نیز چیزی باقی نمانده است. در دوران میرزا تقی خان امیرکبیر، شهر تعمیر شد دور قلعه اش سه ربع فرسخ می شده و سی و چهار برج و چهار دروازه داشته که تردد می کردند و باز بود. بزرگی قلعه استارآباد از شهر ساری زیادتر است و سبزی کاری و بستان همه در میان شهر است و یک هزار و سیصد و پنجاه خانوارند. شهر استارآباد به سه محله تقسیم شده است. محله نعلبندان، محله میدان، محله سبزه مشهد و هر محله مرکب از چند گذر است.

 

الگوی معماری :

جایگاه معیشت و حیات مردمی که در یک منطقه با یکدیگر زندگی می کنند تشکیل یک بافت را می دهد. یک بافت شامل خانه های مسکونی مردم، مراکز اقتصادی، مذهبی، نظامی و خدماتی و غیره است. هر بافت بنا یه سنت ها دانش گذشتگان و نوع فعالیت مردم آن و منطقه ای که از نظر جغرافیایی در آن قرار گرفته، معماری و شکل و فرم خاص خود را دارد. معماری هر بافتی بنا به مقتضیات اقلیمی که در آن قرار گرفته فرم خاصی دارد. اما هر بافتی با هر معماری از عناصر مشترکی تشکیل شده اند که بدون آن عناصر نمی توان نام بافت را به منطقه اطلاق نمود. مثلاً خانه های مسکونی مهمترین عامل تشکیل دهنده بافت هستند. برای ایجاد یک بافت در منطقه شرایطی لازم است:

  1. داشتن زمین های حاصلخیز برای کشت و داشتن مرتع برای دام
  2. دسترس به آب
  3. امنیت داشتن منطقه در برابر دشمنان
  4. دسترسی به راه های آبی و خاکی
  5. سیل گیر و زلزله خیز نبودن منطقه
  6. قابل رشد بودن منطقه در یکی از جهات اصلی
  7. برخورداری از ذخایر معادن طبیعی

 

استارآباد با برخورداری از شرایط فوق در مساحتی در حدود 130 هکتار به صورت پوشه و درون گرا شکل گرفته و گسترش یافته است. شهر دارای بارویی به طول 6 کیلو متر و خندقی در اطراف آن متشکل از پنج دروازه بوده است که این دروازه(محل تقاطع راه های مختلف بوده اند) می توانند علل و شیوه رشد شهر را نشان دهند، پنج دروازه شهر عبارت بودند از: دروازه شرقی بسطام و خراسان، دروازه فوجرد یا سبزه مشهد که به طرف گرگان قدیم می رفته است، دروازه جنوبی به نام چهل دختران که به طرف کوهستان می رفته و دروازه مازندران و دروازه دنکوبان از دروازه پنجم رفت و آمدی صورت نمی گرفته است.

 بافت قدیم شهر را مجموعه ای از محلات مسکونی و مراکز محلات تشکیلات می دهد. سیر تحول آنچه که در حال حاضر بافت نامیده میشود، حاکی از تجمع اولیه سه محله اصلی سبزه مشهد، میدان نعلبندان می باشد که بتدریج و تا به امروز در جهات مختلف به خصوص جهات شرق و جنوب شرق گسترش یافته اند. در هر سمت شهر یک محله قرار داشت و هر محل نیز مرکزیت خاص خود را دارا بود اما مرکز اصلی در محله شرقی کنار کنار دروازه خراسان بوده است. ناگفته نماند که هر سه محله با راه اصلی به هم متصل می شوند. وجود بازار اصلی در محله شرقی بر مرکزیت آن محل می افزوده است.(در گذر دوشنبه ای واقع در محله غربی و گذر چهارشنبه ای واقع در محله شمالی احتمالاً بازارهای هفتگی وجود داشته است.)

شکل گیریو تجمع فضاهای مسکونی تحت عنوان یک محله با نام مشخص بیانگر علل و عواملی می باشد. بعضی از این محلات به علت توپوگرافی اراضی بافت قدیم و شیب عمومی زمین به سمت شمال و شبکه های اصلی آبیاری بر روی محور شمالی- جنوبی و شبکه های فرعی تر بر روی محور شرقی- غربی قرار گرفته اند و به پیروی از این مسیرهای آبیاری، معابر بافت قدیم نیز بر روی این مسیر ها توسعه یافته اند. شرایطی اقلیمی و نیاز به استفاده از جهت وزش بادهای مفید دلیل عمده نحوه شکل گیری و استقرار ساختمان های مسکونی نسبت به معابر در بافت قدیم بوده است. بخش های اصلی ساختمان عموماً به صورت احجام مکعب مستطیل بر روی محور شرقی، غربی استقرار یافته اند. شکل خطی ساختمان های در بعضی واحدهای مسکونی با ترکیب احجام خدماتی جنبی مانند مهتابی، انباری و آشپزخانه و در بعضی موارد مجلل با قسمت های زیستی دیگر تشکیل حیاط محصوری را می داده اند. ترکیب احجام خطی با قطعات دیگر ترکیبی از فضاهای پر و خالی در بافت ایجاد می کند که جوابگوی مسائل اقلیمی در بافت می باشد.

در رابطه با اقلیم و استفاده بهینه از کوران بتد بدنه ساختمان ها حداقل به طور عام از دو جهت، شمال و جنوب به فضای آزاد متصل می باشد و در مواردی از سه یا چهار طرف بدنه بنا را آزاد می گذارند به همین دلیل تعداد بازشوها در جداره های بنا زیاد می شود و نمای خارجی به همان اهمیت نمای داخلی مطرح می شود. استقلال نسبی بخش های مختلف ساختمان در قالب احجامی متناسب با کاربردشان از ویژگی های بارز ساختمان های مسکونی در بافت قدیم می باشد. مانند محله نعلبندان و یا دباغان، بخش دیگری از محلات به خاطر همجواری با عناصر و فضاهای خاص نام آن را به خود گرفته اند مانند محله میدان یا سرچشمه.

محله اصلی سبزه مشهد که در شمال و کنار دروازه گرگان قدیم قرار داشت شامل محلات فرعی تر، سرچشمه، پیر چشمه، چهارشنبه ای و دباغان میباشد. این محله به دلیل وجود مظهر قنات در محدوده آن، تامین کننده آب ساکنین شهر بوده است. عناصر مشخصی که در مرکز و محدوده این محله قرار دارد شامل: امامزاده نور، مصلی و چند تکیه می باشد.

محله اصلی میدان که در غرب و کنار دروازه مازندران قرار داشته شامل محلات فرعی تر: دربنو، میرکریم، دوشنبه ای و دوجنار می باشد(محله دوچنار در حال حاضر وجود ندارد) در محله میدان یکی دیگر از بازارهای اصلی شهر وجود داشته است که با احداث خیابان های جدید بخشی از آن از بین رفته است و بخش دیگر آن به صورت بازارچه ای فعال به کار خود ادامه می دهد.

محله اصله نعلبندان که در شرق شهر و کنار دروازه خراسان قرار داشت شامل محلات فرعی تر: میخچه گران، پاسرو، باغشاه و شیرکش می باشد. قدمت دو محله باغشاه و شیرکش به اواخر دوره می رسد. بازار اصلی و مسجد جامع شهر در این محله قرار داشته و دارند.

هر کدام از محلات نامبرده بالا علاوه بر بازار و بارازچه دارای مسجد یا تکیه، حمام، مدرسه و آب انبار اختصاصی نیز بوده اند که کم و بیش تا امروز شکل گیری شهر باشد که بعد از دو محله شمال و شمال شرقی در کنار آن بوجود آمده اند، که باعث شده شهر به طرف محله شمال و شمال شرقی رشد کند ولی از طرف غرب به خاطر خندق و بارو و از طرف جنوب به علت وجود کوه ها و جنگل ها رشد کمتری داشته است. این رشد باعث ایجاد محلات فرعی تر شیرکش، پاسرو و میخچه گران در شرق و جنوب شرقی و محلات چهارشنبه ای، سرپیر، دباغان در شمال شرقی و بلیش محله در شرق شد و ادغام کلیه محلات با هم بافت قدیم را تشکیل داد.

رشد اولیه شهر در محدوده برج و باروی آن بوده است اما از سال1290 هجری – قمری به بعد رشد شهر بیشتر معطوف به جنوب و شرق شد و از سال1317ه.ش به بعد نیز رشد شهر مجدداً در همان قسمت شرق و جنوب شرقی انجام شد. اما در دهه1340 و 1350 ه.ش روند رشد شهر تغییر نموده و شهر به صورت پراکنده و در تمام جهات گسترش یافت که بیشتر در امتداد خیابان های اصلی بود. در دهه اخیر نیز شهر این الگوی رشد پراکنده در همه جهات را دنبال کرده که بیشتر در جهات شمال شرق و جنوب بوده است.

ویژگی های معماری:   

بناهای مسکونی بافت براساس وضعیت اقتصادی خانوار، به دو طبقه تقسیم می گردد:

  1. طبقات اشراف و اعیان نشین و بخشی از طبقه متوسط
  2. طبقات متوسط و فقیر

 

ساختمان بنا را رو به آفتاب به صورت ارتفاعی بر بالای طبقه همکف یا در محوطه حیاط می ساختند و اتاق ها را رو به شرق قرار می دادند و معمولاً طرف قبله را نسز می ساختند. سقف بناها و ارتفاع دیوار هر طبقه بلند بوده و به همین علت در اتاق ها طاقچه(رف) قرار داشته است که نوعی کمد برای ساکنین منازل ایجاد می کرده است. حیاط بناها توسط دیوارهای قطور و بلند و طولانی محصور می شد که غالیاً بناها دو طبقه و داخل حیاط بزرگ و مملو از درختان به ویژه مرکبات قرار داشت. طبقه دوم این بناها از بیرون مشرف بر کوچه و دارای بالکن چوبی بود که ساخت آن بیشتر به دلیل میائل امنیتی خانوار بوده بناها عمدتاً آجری و دارای اتاق های بزرگ و متعدد ومجزا از یکدیگر بودند. این اتاق ها توسط ایوان های چوبی که غالباً با نرده های چوبی طراحی شده و ستون های بزرگ منقش و مزین شده به هم مرتبط می گردید. بسیاری از اتاق ها به ویژه پذیرایی، دارای گچ بری و رف ها و طاقچه های بسیار زیبا بوده بام ها شیبدار و سفالی بر روی خرپاهای چوبی بسیار قوی استوار می گردید که غالباً از چهار طرف ساختمان بین 1 تا 5/1 متر جلو می آمد تا از دمش باران بر پنجره ها و دیوار جلوگیری نماید که بیشتر آنها در نمای بیرونیساختمانها به فراخور صاحبان ملک به شیوه های بسیار زیبا ابزار خورده و با خطوط تزئینی به خط نسخ و نستعلیق و ثلث با آیاتی از قرآن و اشعار و ادعیه فارسی و عربی به همراه نقوش اسلیمی و گل بوته و اشکال هندسی با رنگهای متنوع و زیبا به منظور رفع بلایا و چشم زخم و ایجاد فضایی امن و متبرک و به رسم یادگار گاهی به همراه تاریخ ساخت بنا و نام معمار و استادکاران تزئین شده اند که جالب توجه می باشند. معمولاً دستشویی در یک گوشه حیاط و حوض بزرگ در وسط حیاط و سردابه ها در زیر بنا قرار می گرفت سردابه ها زیرزمین هایی بود که از کف حیاط حدود 20 پله به پایین می رفت و به محیطی 5/1*1 متر ختم می گردید که از آن به خاطر برودت برای سالم نگه داشتن غذا و آذوقه استفاده می گردید. در داخل حیاط ها آبراه(فاضلاب) قرار داشت که به خانه چندین همسایه مجاور متصل و مشترکاً فاضلاب همه را به داخل کوچه یا مکانی مشخص هدایت نمود. حیاط ها غالباً به فرم زیبایی آجرفرش می شد پنجره ها چوبی و مشبک و ندرتاً توام با منبت کاری های زیبا بود تعدادی از آنها آجرفرش می شد. پنجره ها چوبی و مشبک و ندرتاً توام با منبت کاری های زیبا بود. تعدادی از آنها کشوئی باز و بسته می شد.

نمای بیرونی بناهای اشرافی دارای بازشوهای مستطیل شکل با قوس های جناقی نیم دایره بود که در دوره قاجار مورد توجه طبقات متوسط قرار گرفت. درب ورودی به حیاط نیز چوبی و بسیار ضخیم و نمای خارجی آنها با گل و بوته های فلزی تزئین می گردید این درب از پشت توسط چوبی که حرکت افقی داشت کلون می شد. سپس توسط چوب کوچک دیگر به نام خیزه که به طور عمودی داخل کلون قرار می گرفت قفل می گردید. سردرها از بیرون با آجر و گچ تزئین گشته و گاهی جناغ نیم دایره های بالای آن توسط آیات یا طرح های اسلیمی مزین می شد. قشر متوسط و پائین شهر غالباً دارای حیاط هایی کوچک بودند که از قلوه سنگ های رودخانه ای فرش می شد. تزئینات بسیار کم و بناها غالباً از خشت خام با رویه کاهگلی پوشیده می شد. هر بنا دارای 2یا3 اتاق بود که به وسیله تراس که یک متر از کف حیاط بالا آمد، بهم مرتبط می شد. حیاط دارای مطبخ(آشپزخانه) انباری کوچک(اندرخانه) آب انبار وسط حیاط، سردابه و آبراه، بود. در و پنجره ها چوبی و ساده، بام ها سفال پوش و بر روی تیرهای چوبی استوار می گردید. داخل اتاق ها بد.ن تزئین فقط چند طاقچه ورف خودنمایی می کردند.

 

شبکه آبرسانی :  

آب شرب اهالی استارآباد از آّب سرخواجه، سرچشمه و رودخانه زیارت تامین می شده است. آّب سرخواجه در ضلع شمالی فلکه امام رضا فعلی واقع بود و آب سرچشمه در خود محله سرچشمه قرار داشت. آب رودخانه زیارت از چند قرن پیش یکی از منابع تامین کننده آب اهالی استارآباد بود، در طول مسیرآسیاب ها و آبدنگ های آبی نیزاز نیروی آن به حرکت در می آمدند.

برای حمل آب سرخواجه و سرچشمخ جهت منازل، از بشکه های استوانه ای بزرگ که پشت ارابه های دوچرخ تک اسب نصب شده بود استفاده می کردند و بصورت سطلی به فروش می رسید. غیر از ارابه های آب کش، تعدادی خرکچی نیز به وسیله الاغ با ظرف های کوچک آب منازل مسکونی را در قبال وجه تامین می کردند. از آبهای روان موجود در جوی های شهر نیز برای شستشوی استقاده می شده است.

 

شبکه ارتباطی :

نظام شبکه ارتباطی شهر استارآباد در قالب یک نظام سلسله مراتبی ساکنان شهر را به تدریج از اماکن عناصر اصلی و عمومی تر(مانند دروازه، بازار، مسجد جامع و...) به اماکن و عناصر فرعی تر و خصوصی تر مانند(محلات مسکونی، مراکز محلات، واحدهای مسکونی و...) و بالعکس هدایت نموده است این معابر را می توان به معابر اصلی، فرعی و بن بست تفکیک نمود.

  1. معابر اصلی :

این معابر استخوان بندی اصلی بافت را تشکیل می دهند و می توان آن را معابر بدون محله ای نامید. این معابر عموماً بر روی مسیر و امتدادهای اصلی و قدیمی شبکه آبیاری و آبرساتی مزارع و باغات استقرار یافته و بازارهای اصلی شهر مانند نعلبندان و بازار کهنه در جوار بخشی از معابر فوق استقرار و توسعه یافته اند و معمولاً از معابر فرعی عریض تر و دارای عرض 5-4 متر و ندرتاً 7 متر می باشد.

  1. معابر فرعی :

این معابر در قالب معابر اصلی درون محله ای و به عنوان رابط اصلی بافت و فرعی ترین انشعابات که عموماً بن بست می باشد. این دسته معابر بر روی مسیرهای فرعی تر آب در جهت شرقی-غربی با حداقل شیب استقرار یافته اند که به لحاظ شرایط اقلیمی و نیاز به استفاده از کوران هوا و تابش آفتاب بدنه و جداره این قبیل معابر توسط واحدهای مسکونی احاطه شده است. بعضی از مراکز محلات کوچکتر در محل تقاطع این معابر شکل گرفته اند و مسیر و امتداد این معابر نسبت به معابر اصلی دارای پیچ و خم بیشتر و عرض کمتر در حدود 5-3 متر می باشد.

  1. معابر بن بست :

جهت تامین دسترسی های خصوصی تر به واحدهای مسکونیی تعبیه شده و اصولاً در داشته و تحت اختیار چند خانوار قرار داشته و در بعضی موارد روی آنها به وسیله ساختمان های مسکونی پوشیده شده این کوچه ها را می توان کوچه های همسایگی نامید. عرض متوسط این معابر بین3-1 متر و طول بن بست معمولاً کمتر از 60 متر بوده به جزء چند مورد که طول آنها به 150 متر می رسد.

بعد از تغییرات جدی بافت قدیم استارآباد در دوره های مختلف تاریخی، بافت قدیم همچنان به عنوان مرکز ثقل داد و ستدهای روزانه و جوش و خروش مردم در پی گذشت قرون و اعصار بوده و شاید بتوان گفت تنها بافت زنده در بین شهرهای ایران است که هنوز مردم در آن زندگی می کنند و به حیات خود ادامه می دهند. خوشبختانه با ثبت این اثر ارزشمند با شماره 41 در سال 1310 در فهرست آثار ملی کشور و تهیه نقشه تعیین عرصه و حریم تاریخی آن و رعایت ضوایط ساخت و ساز در این محدوده، علیرغم تهدیدهای جدی، گام اساسی برای حفظ و احیای بافت قدیم برداشته شده و با تشکیل پایگاه میراث فرهنگی بافت قدیم گرگان(استارآباد) امیدواریم شاهد پویای آن در گستره تاریخی معماری و شهر سازی گرگان و ایران عزیز باشیم.