معرفی مشاهیر گرگان
میر محمد باقر شمس الدین محمد حسینی استر آبادی فیلسوف بزرگ ایرانی در سال 969 ه.ق در استرآباد متولد شد . وی در شرح صحیفه، خود را استر آبادی الاصل و اصفهانی المسکن و سید حسینی نسب معرفی می کند . پدرش میر شمس الدین محمد و مادرش دختر شیخ علی العالی کرکی ملقب به محقق ثانی است . لقب داماد را از پدر خود میر شمس الدین که داماد کرکی است به ارث برده است . در اردوی معلی آمده که وی به صحبت علما و فضلای درگاه معلی مشرف گشت و مدتی با میر فخرالدین سماک استرآبادی و سایر دانشمندان مباحثات نموده و در علوم معقول و منقول سر آمد روزگار خود گشت . در تزکیه و تصفیه نفس و باطن شریف نهایت سعی نموده چنانکه مشهور است چهل سال شب پهلو بر بستر استراحت نگذاشت و نوافل شب و روز در مدت عمر او فوت نشد .
میرداماد به اتفاق شاه صفی به زیارت عتبات عالیات رفت و در جریان روی کار آمدن وی نقش موثری داشت . شخصیت میر داماد از جهت علمی و اجتماعی بدان حد بود که حتی در زمان حیاتش هم چون بعد از فوت او مشحون از افسانه ها است . از آن جمله است که از میرداماد مدت 20 سال فعل مباح صادر نگردید و هر شب 15 جزء قرآن مجید را تلاوت می کرد . توانایی علمی او از یک سو و زهد و پارسایی اش از سوی دیگر موجب شد سوای آن همه عظمت علمی ، جایگاه ویژه ای بین حوزه های علمیه و دربار داشته و از نفوذ زیادی برخوردار باشد و معزز شاهان و درباریان صفوی گردد .
میرداماد که در شعر اشراق تخلص دارد جامع کمالات صوری و معنوی است و در حداکثر علوم دارای تالیفات عدیده است . میرداماد خود را معلم می داند و مقام خود را کمتر از ابونصر فارابی نمی داند و بهمنیار را که از نخبه و زبده شاگردان ابو علی سینا است شاگرد خود می داند . میرداماد تحقیقاتی هم در حکمت طبیعی داشت .
میرداماد از شاگردان حوزه درس شیخ عبدالعالی کرکی ، فخرالدین محمد حسینی استرآبادی ، سید نورالدین علی بن ابی الحسین عاملی ، تاج الدین حسین صاعد بن شمسالدین طوسی ، شیخ عز الدین حسین بن عبدالصمد پدر شیخ بهایی و . . . بود . نابغه زمان ، میرداماد در حکمت شاگردان حلقه نشین بسیاری داشت که بعد ها خود از ارکان فلسفه شده اند ، که از آن جمله اند : محمد بن ابراهیم قوامی شیرازی معروف به ملاصدرا یا صدرالمتالهین ، صاحب کتاب معروف اسفار ، سید احمد علوی ، مفسر شفای ابن سینا ، ملاخلیل قزوینی ، صاحب شرح اصول کافی ، قطب الدین اشکوری ، ملا شمسای گیلانی ، عبدالرزاق لاهیجی ، و ملا محسن فیض کاشانی که نام و آرایشان در آثار دیگران آمده است .
میرداماد علی رغم توجهش به شیخ شهاب الدین سهروردی (شیخ اشراق) از آرای مشائیان در آثارش بسیار تاثیر پذیرفته است . به همین جهت است که میرداماد را نماینده شیخ اشراق و حامی مشرب او در ایران می دانند . برخی به او لقب ثالث المعلمین داده اند .
تالیفات میرداماد را جدا از اجازه نامه ها بالغ بر 50 عنوان کتاب و رساله ذکر کرده اند که از آن جمله اند : قبسات ، صراط المستقیم و حبل المتین در حکمت ، خلسه الملکوت ، تقویم الایمان و افق المبین در حکمت الهی ، الرواشح المساویه ، ایماضات ، جذوات ، شارع النجاه ، مشرق الانوار (دیوان اشعار) ، مبدا و معاد که محمد بن علی رضا قاضی استرآبادی آن را شرح کرده ، تقدیسات در رفع شبهه ابن کمونه ، رساله زیارت جوادیه به نام حضرت رضا و الشارات و . . .
فوت میر محمد باقر استرابادی در بیابان راه نجف و کربلا در سن 72 سالگی و در سال 1041 ه.ق صورت گرفت که در معیت شاه صفی از زیارت خانه خدا بر می گشت . در مراسم تکفین و تدفین میرداماد ، شخص شاه صفی حضور داشت که در نجف اشرف و در سردابه شیخ علی محقق کرکی (جدش) به خاک سپرده شد ، اما صاحب منتخب التواریخ قبر ایشان را زیر قبه درب رواق مطهر حضرت امیر می داند .
میر داماد از چهره های درخشان علمی عصر صفویه و از بنیانگذاران مکتب اصفهان است . متفکری که اندیشه اش بیشتر ملهم از فرهنگ زادگاه او استراباد است تا اصفهان . میرداماد جامع علوم عصر خویش بوده مخصوصاً در فلسفه ، لغت ، ریاضیات ، فقه ، تفسیر حدیث و . . . که مهارت تام داشت . در سالهای اخیر در دانشگاه های توکیو ، شیکاگو و مراکز علمی دیگر به تحقیق در مبانی فکری میرداماد پرداخته اند و فضل و تقدم او را بربسیاری از فلاسفه آشکار داشته اند . میرداماد سوای آن همه علوم از نعمت شاعری و خوشنویسی نیز برخوردار بوده است . احفاد میداماد در جای جای ایران ، اصفهان ، گرگان ، تهران ، شیراز و . . . بطور پراکنده ساکنند .
حکیم سید ابوالقاسم میر فندرسکی
حکیم سید ابوالقاسم حسینی معروف به میرفندرسکی ، در حدود سال970 ه.ق در فندرسک از نواحی گرگان دیده به جهان گشود . وی از چهره های درخشان حکمت و عرفان به شمار می رود . این حکیم وارسته دروس مقدماتی را در زادگاه خود فراگرفت ، آن گاه روح جستجوگرش را واداشت تا به شهر اصفهان که در عهد صفوی از مراکز مهم علمی و کانون دانشوران و مهد پرورش فقیهان و فیلسوفان بزرگ به شمار می رفت هجرت کند و از محضر علمای بزرگ اصفهان در علوم عقلی و نقلی از فضل و دانش آن فرزانگان بهره ها برد . از جمله این دانشمندان می توان بزرگانی چون : چلبی بیگ تبریزی و اشرف الدین علی را نام برد . دیری نپایید که خود در شمار اساتید ممتاز علوم عقلی قرار گرفت . وی در فلسفه ، حکمت و ریاضیات تدریس می کرد و شاگردان بزرگی را تربیت کرد که هر کدام خود در حوزه فلسفه ، حکمت ،عرفان و کلام درخشیدند ، که از آن جمله می توان به ملا رجب علی تبریزی ، آقاحسین خوانساری ، ملا محمد باقر سبزواری ، میرزا رفیع نائینی و صدر المتالهین شیرازی اشاره نمود .
از میرداماد استرابادی نقل شده است که : « روزی ملاصدرا (صدر المتالهین) جهت راهنمایی جستن برای انتخاب استاد نزد من آمد و خواست تا استادی را به وی معرفی کنم تا در محضر او علوم حکمت ، عرفان و . . . را بیاموزد . به وی گفتم اگر می خواهی علوم عقلی را بیاموزی نزد میرفندرسکی برو و اگر قصد آموختن علوم نقلی را داری می توانی آن را در محضر شیخ بهایی جستجو کنی و اگر به هر دو علاقه مندی می توانی نزد من بمانی .» ، که گفته اند ایشان از محضر هر سه استاد بهرهمند گردیدند .
سرانجام میر حکمت و عرفان ، پس از عمری بندگی خالصانه حضرت حق و سیراب نمودن روح حقیقت جوی خویش از جویبار معارف الهی در سال 1050 ه.ق به لقای معبود شتافت و در سن 80 سالگی رخ در نقاب خاک کشید . پیکر پاک آن میر فرزانه پس از تشریفات در تخت فولاد اصفهان و در تکیه میر به خاک سپرده شد .
از آثار به جای مانده از این عالم بزرگوار می توان به رساله صناعیه ، رساله حرکت ، رساله فارسی در کیمیا ، قصیده بائیه و . . . اشاره نمود .
فخرالدین اسعد گرگانی شاعر ایرانی در اوایل قرن پنجم ه.ق متولد شد . از میزان تحصیلات و پیشینه شاعر گرگانی آگاهی ما اندک است . به نظر می رسد که برای کسب دانش ، خراسان بزرگ را درنوردیده و در مرو ، پایتخت سلجوقیان به حضور طغرل رسیده است . طبع موزون فخرالدین اسعد گرگانی سلطان سلجوقی را سخت تحت تاثیر قرار داده ، او را جزء خواص منشیان خود قرار داده است . از این زمان است که همه جا در رکاب سلطان طی طریق می نماید و تا فتح بغداد همراهی اش می کند . از این تاریخ (455 ه.ق) به بعد اطلاعی از او در دست نیست و احتمال زیاد می رود که شاعر گرگانی ، ناکام در غریبستانی آن سوی سرزمین مادری ودیعه جان را به موکلان قضا و قدر سپرده باشد . فخرالدین پیش از سفر به بغداد در اصفهان به پیشنهاد والی آنجا ، عمید ابوالفتح مظفر نیشابوری با تسلط و اشرافی که بر زبان پهلوی داشته است ، داستان عاشقانه پارتی ویس و رامین را به پارسی دری ترجمه کرده و با هنرنمایی و مهارت خاصی آن را به صاحب نظران و صیرفیان کلام تقدیم می دارد . منظومه دلاویز ویس و رامین از داستان های روزگار اشکانیان است که متن آن به زبان پهلوی بوده و فخرالدین آن را در میان سال های 432 الی 446 ه.ق به بحر هزج مسدس مقصور (مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل) به نظم کشیده است . قابل ذکر است که نظامی مثنوی خسرو و شیرین خود را به همان وزن و بحر مثنوی ویس و رامین سروده است . شمار ابیات منظومه ویس و رامین با توجه به نسخ متعدد بین 8904 تا 9045 بیت گمان زده می شود .
از نمونه سخنان شاعر بر می آید که به هنگام سرودن ویس و رامین شاعر جوان بوده و مسلمان پاک اعتقاد و بر مشرب اعتزال و نیز اهل فلسفه و کلام هم بوده باشد .استاد فروزانفر در بررسی شعر فخرالدین می نویسد : « فخرالدین از شعرای شیرین سخن و ساده گوی ایران است. » بسیاری از مضامین فخرالدین گرگانی را شعرای بعد از او مانند خیام ، سعدی ، حافظ و نظامی گنجوی و دیگران به کار برده اند . بررسی محتوایی کتاب ویس ورامین و بررسی موضوعات و مصالح به کار رفته در آن بسیار مهم و تامل بر انگیز است ، موضوعاتی چون : اطلاعات عمومی و شخصیت شاعر ، عقاید اسلامی ، زبان شناسی ، عقاید زرتشتی و افسانه های قبل از اسلام ، موارد فرهنگ توده ، اصطلاحات و مثل ها و به خصوص اصطلاحات نجومی و . . .
علی بن محمد بن علی استرابادی معروف به « ابن ابی زید » و ملقب به فصیحی ، از رجال معروف عربیت و ادب و از مشاهیر نحویین است که در اواسط قرن پنجم ه.ق در استراباد متولد شد . وی دوران مقدمات تحصیل را در استراباد خدمت شیخ عبدالقاهر جرجانی سپری کرد ، در طبقات النحاه آمده است که او شاگرد شیخ عبدالقاهر جرجانی و استاد ملک النحاه بوده است . پس از چندی به بغداد رفت و برای تکمیل دوره تحصیل در آنجا رنج فراوانی را متحمل شد و در نتیجه از اساتید معروف بغداد به شمار آمد . وی بعد از خطیب تبریزی در مدرسه نظامیه بغداد مدرس بود و چون او را به تشیع متهم نمودند و حقیقت حال را از او پرسیدند ، گفت : انکار مذهب خود نمی توانم و از فرق تا به قدم خود را شیعه می دانم ، بنابراین او را از تدریس آنجا معزول ساختند و ابومنصور جوالیقی را به جای او تعیین کردند . بعد از برکناری از منصب تدریس نظامیه بغداد ، هرکس که پیش او به جهت استفاده علمی می رفت ، به وی می گفت :« هم اکنون نان من به خریدن تهیه می شود و خانه ام به کرایه دادن ، مبادا که شما نیز از وظایف مدرسه دور شوید ، بروید نزد آن کسی که به جای من در آن مدرسه منصوب شده درس بخوانید » بعد از آن شیوه تنهایی ، عزلت و گوشه گیری ورزید و از آمیزش با اهل زمان دوری گزید .
عده ای از ادبای معاصر فصیحی که در محضرش تلمذ نمودند عبارتند از : ملک النحاه ، حیص و بیص شاعر ، ابوالنجیب سهروردی ، ابوطاهر سلفی . گویند از این رو وی را فصیحی می خواندند زیرا کتاب «الفصیح» ثعلب را بسیار مطالعه کرده و تدریس نموده است . برخی از افراد وی را از انزوا و عزلت نشینی نکوهش کرده اند . از مجموعه اشعار فصیحی می توان عزت نفس ، علو همت ، روح قناعت و بلندی طبع وی را استنباط کرد .
سرانجام فصیحی در 13 ذی القعده سال 516 ه.ق در بغداد چشم از جهان فرو بست .